عبرتهای عاشورا

سمه تعالی

عبرت های عاشورا

 

در هر حادثه تاریخی که بنگریم نکات آموزنده ای در آن نهفته است بعضی مواقع ما از جانب انسان های خوب یک حادثه الگو می گیریم واز جانب انسان های منحرف و باطل یک حادثه عبرت می گیریم

هر حادثه ای را که انسان نگاه می کند حاوی این دو  پیام درس و  عبرت هست در هر حادثه ما سعی می کنیم خودمان را به صفات و خصوصیات انسان های مثبت آراسته نمائیم و از صفاتی که طرف منفی وباطل دارد  دوری کنیم که ما گرفتار این حوادث نشویم .

اگر با دقت وتدبر  در آیات قرآن بنگریم در می یابیم که در حادثه های تاریخی آن این دو پیام درس و عبرت نهفته است به عنوان مثال داستان قوم ثمود ،لوط ، بنی اسرائیل و دیگر داستان های قرآن حاوی این دو پیام هستند ، مهمترین عبرتی که از این قضایا گرفته می شود این است که آنان چگونه عمل کردند که مستحق عذاب الهی گردیدند ونابود شدند وما از آن اعمال و رفتاری که آنها انجام  می دادند دوری گزینیم.

هدف این مقاله اینست که بررسی کند در یک حادثه عظیمی که در سال 61 هجری در سر زمین نینوا رخ داد چه عبرتهایی در آن نهفته است؟

اگرحادثه عاشورا درست موردتحلیل و بررسی قرارگیرد می توانیم به مواردی از عبرتهای آن پی ببریم.

 

1 : دوری از دنیا پرستی

 

از بنیادی ترین عوامل شکل گیری حادثه خونبار عاشورا و شهادت اهل بیت پیامبر (ص) رفاه زدگی ودنیا گرائی که در لشکریان عمرسعد مشهود بود و امثال آنهایی که فقط بخاطر دنیا و مال دنیا دست به این اقدام زدند زیاد بودند به عنوان مثال عمرابن سعد یکی از این افراد بود

سخنان امام حسین (ع) را که مورد مطالعه قرار می دهیم ، می بینیم که حضرت به این رذیله

دنیا پرستی در وجود لشکریان دشمن پی برده بودند و حتی در روز عاشورا دراولین و دومین سخنرانی خود آنها را به پرهیز از دنیا پرستی توصیه نمودند وبی ثباتی ونتایج افتادن در باتلاق آرزوهای شیطانی را برای آنها ترسیم نمودند اما از آنجائی که علاقه شدید به خواسته های نفسانی انسان را کروکور می کند سخنان امام در آنها تاثیری نگذاشت وآنها همچنان در خواب غفلت باقی ماندند.

با تأمل در این حادثه دردناک فهمیده می شود ملتی که به رفاه روی آورد دیگر دفاع از ارزشهای الهی واخلاقی برای او کمرنگ می شود آنان دیگر در برابر انحرافات معنوی حساسیت نشان نمی دهند ، بلکه برعکس در مقابل هر چه که منافع مادی آنان را به خطر اندازد می ایستند .

 

2:دوری از خط ولایت

 

از عبرتهای دیگر عاشورا این است که اگرامتی از خط ولایت و حاکمان الهی فاصله گرفت یا با آنها به مخالفت برخاستند و یا راه بی تفاوتی نسبت به آنها پیش گرفتند خداوند برچنین امتی مفسدان و ستمگران را مسلط می نماید .

نمونه های زیادی از این سنت الهی را می توان درتاریخ مشاهده کرد خداوند نعمت ها را بر اساس قابلیت ها و شایستگی ها عطا می کند از این رو اگر ملتی کفران نعمت رهبران صالح کرد و آنها را تنها گذاشت خداوند به سبب این ناسپاسی آنها را به خودشان وا می گذارد.

از نمونه های این سنت الهی را میتوان واقعه سقیفه بنی ساعده را نام برد همان حادثه ای که با انحراف از خط ولایت شروع شد دیوار بنای حاکمیت اسلامی را کج نمود و مردم حضرت علی (ع) را تنها گذاشتند ودر نتیجه نا اهلان بر آنها مسلط شدند که باعث بوجود آمدن حوادث ناگواری در تاریخ اسلام گردید .

در حادثه کربلا هم اگر مردم خط ولایت را رها نمی کردند و رهبر شایسته و صالح خودشان را تنها  نمی گذاشتند آن حادثه ها بوجود نمی آمد .

اما عبرتی که در این زمان ما باید از آن حادثه بگیریم این است اکنون که در حکومت اسلامی زندگی می کنیم و رهبری شایسته و صالح بر ما رهبری می کند ایشان را تنها نگذاریم و از خط ولایت فاصله نگیریم زیرا در غیر این صورت طبق سنت الهی مفسدان و ستمگران مسلط خواهند شد و چیزی که اکنون دشمن خیلی برای آن هزینه می کند همین است که ملت ما را از خط ولایت فقیه و رهبری جدا کند و تنها راه تسلط خودش را بر کشور و ملت ما همین راه میداند پس ما باید در مقابل دشمن هوشیار باشیم دشمن و ترفندهای او را بشناسیم که بار دیگر آن حوادث تلخ تکرار نشود .

 

3 :  دوری از توجیهات شیطانی

 

یعنی انسان در مقابل کار خلافی که انجام می دهد شیطان توجیهاتی را به انسان القاء می کند تا او کار خلاف خودش را درست جلوه دهد وبه خیال خودش از عذاب وجدان راحت شود ما میدانیم که شیطان دشمن قسم خورده انسان است و به هر نحوی که بتواند در مقابل انسان می ایستد تا به هدف خودش که گمراه نمودن انسان است برسد .

                                                         

ما باید مواظب باشیم که برای پیشبرد اهداف غلط خودمان دست به توجیه نزنیم که این کاری است بس خطرناک و منجلابی است بس کشنده .

نمونه های فراوانی از توجیهات در حادثه کربلا رخ داد که می تواند برای همه ما عبرت آموز باشد به عنوان مثال عمر سعد این گونه توجیه می کرد که اگر من امام  حسین (ع) را نکشم ، دیگری او را خواهد کشت قطعا این یک توجیه شیطانی است که عمر سعد برای رهایی از عذاب وجدان برای خودش می تراشد .

 

4 : نقش مال حرام در انحطاط روح 

 

لقمه حرام همانند نطفه حرام جان آدمی را فاسد و به منجلاب قساوت و سنگدلی می کشاند همانگونه که غذای ناسالم جسم را مریض میکند خوردن مال حرام روح را به بیماری می کشاند.

آیات و روایات فراوانی در منع حرام خوری و پیامدهای منفی آن را به انسان ها گوشزد نموده اند

 

در جریان کربلا کسانی که در مقابل امام حسین (ع) صف آرایی کردند و به جنگ با آن حضرت مبادرت ورزیدند کسانی بودند که شکم هایشان از مال حرام پر شده بود و برای رسیدن به آمال های پست دنیا و اشباع شکم بارگی خودشان دست به جنایتی زدند که دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد .

در عصر حاضر هم بعضی از غفلت زده ها که مرعوب و  خدمتگزار معاویه ها و شمرهای زمان هستند بدانند که این پول نوکری گرفتن از ظالمان که از ریختن خون مسلمانان و چپاول اموال آنان بدست  می آورند ودر شکم هایشان می ریزند روزی آتشی خواهد شد و دامن خودشان را خواهد سوخت.

 

5: فرار از بی تفاوتی و دفاع از حق

 

عبرت دیگر اینکه ما باید اگاه وهوشیار باشیم و نسبت به حوادثی که در اطراف ما ودر دنیا رخ می دهد بی تفاوت نباشیم و جانب حق را حمایت کنیم

عاشورا به ما پند می دهد که نباید در برابرجنایات دشمنان و عملکرد اهل باطل بی تفاوت باشیم بلکه باید حق وباطل را شناخته و در مسیر حق وبه دفاع از آن بپردازیم  ،در حادثه عاشورا این واقعیت روشن است که اگر مسلمانان بی تفاوت نبودند و از حالت تماشاگری بیرون آمده بودند حادثه جان خراش کربلا تحقق نمی یافت از این رو حضرت زینب (س) مردم کوفه رابه خاطر حالت بی تفاوتی آنان سرزنش کرد زیرا با بی تفاوتی خودشان حق را تضعیف و باطل را تقویت نمودند امروز هم خیلی ازکسانی که مدعی مسلمانی هستند با سکوت و بی تفاوتی خودشان نسبت به جنایات صهیونیسم که درغزه اتفاق می افتد در واقع تأیید باطل و جنایت های اهل باطل است .